هنر بازیگری
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:تئاتر, توسط محمدجواد |
تعزیه‌ و تعزیه‌خوانی در کوچه پس کوچه‌های مشهد

 

 

مرجان شریعت- هنر تعزیه خوانی چندسالی است در اکثر شهرها و روستاها اجرا می‌شود به گونه‌ای که امسال در بسیاری از مناطق شهرمشهد، دانشگاه‌ها و حسینیه‌ها شاهد حضور پررنگ تعزیه خوانان هستیم و از طرفی استقبال جوانان و نوجوانان و زنان و مردانی که با هنرتعزیه خوانی لحظه‌ای را در گذشته‌های تاریخی خود به سوگ می نشینند.

 در همین راستا گفتگویی با نسل دیروز و امروز کوچه و بازار مشهد داشته‌ایم که در زیر می خوانید.

سکانس اول: دانشگاه آزاد اسلامی مشهد مزار شهدای گمنام

به گزارش خبرگزاری تسنیم، همزمان با پنجمین سالگرد تدفین شهدای گمنام دانشجویان زیادی در مزار شهدای گمنام دانشگاه آزاد مشهد به قصد عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) به سوگ نشسته‌اند. تعزیه خوان‌ها وارد میدان می‌شوند در نگاه اول مراسم با بهت و اندوه حاضران همراه بود اما هر چه به مصیبت اهل بیت (ص)نزدیک‌تر می‌شدیم اشک و اندوه و ناله دانشجویان هم بیشتر می‌شد عده‌ای نیز با بغضی که بر گلو داشتند در دل نجوا می‌کردند.

رضا حیدری یکی از دانشجویانی است که اشک‌هایش مجال صحبت کردن به وی نمی‌دهد و در حالی که اشک‌هایش را پاک می‌کند می‌گوید: برای اولین بار است در یک مراسم تعزیه خوانی آن هم در کنار مزار شهدای گمنام برای امام حسین و یارانش اشک می‌ریزم، فضای تعزیه خوانی دل ادم را خون می‌کند، اجرای مراسم تعزیه خوانی کار مثبتی است که امسال از سوی دانشگاه مشهد انجام شد و امیدوارم این حرکت در سال‌های آینده نیز با گستردگی هر چه تمام‌تر شکل بگیرد چرا که تعزیه خوانی یکی از سنت‌ها و هنرهای اصیل ایرانی است و تاکنون نقش بزرگی در زنده نگه داشتن قیام عاشورا داشته است.

شیما فراستی نیز می‌گوید: ذکر مصیبت ائمه اطهار (ع) آن هم در قالب مراسم تعزیه خوانی بسیار ارزشمند است چرا که تعزیه خوانی می‌کوشد تا سال‌ها و قرن‌ها رد پای عشق به امام حسین(ع) و یارانش در تاریخ به تصویر کشیده شود و تعزیه خوانی هنر عشق است، عشقی که یک تعزیه خوان به ائمه اطهار(ع) دارد، هر چند واقعه کربلا برای تک تک ما شیعیان سخت و زجرآور است اما به تصویر کشیدن این واقعه و اشک ریختن و عزاداری کردن برای امام حسین(ع) و یارانش تیری است بر قلب یزیدیان تاریخ.

سکانس دوم: قاسم آباد بوستان نیلوفر آبی

پیر و جوان زن و مرد در بوستان نیلوفر آبی نظاره گر مراسم تعزیه خوانی هستند، کودکان و نوجوانان چنان محو مراسم شده‌اند که گویی تاریخ رو به رویشان در حال تکرار است.

پرهام نوجوانی 15 ساله است چشمان خیسش را می‌خواهد از نگاه من دور نگه دارد اما مگر می‌شود برای امام حسین(ع) اشک نریخت ...

وی می‌گوید: برای نخستین بار است چنین مراسمی را از نزدیک می‌بینم قبل از این در فیلم‌های تلویزیون مثل شب دهم مراسم تعزیه خوانی را دیده بودم هیچوقت فکر نمی‌کردم در این مراسم شرکت کنم، آن هم در یک پارک، چون  همیشه مراسم‌های مذهبی در مساجد برگزار می‌شود وقتی از دوستان شنیدم قرار است مراسم تعزیه خوانی در پارک برگزار شود تعجب کردم.

سکانس سوم: تکیه کرمانی‌های مشهد

اینجا تکیه کرمانی‌هاست (پائین خیابان) هرساله در این محل مراسم تعزیه خوانی برگزار می‌شود و هرسال ظهر تاسوعا و عاشورا با اجرای مراسم تعزیه خوانی به ذکر مصیبت می پردازند. اینجا تکیه کرمانی‌هاست اما علاوه بر کرمانی‌های مقیم مشهد و عزادارانی که در قالب هیئت به مشهد می آیند شیفتگان و دلسوختگان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و یارانش از هر جای کشور که به مشهد سفر می‌کنند سری به این تکیه می زنند و ساعاتی را در این مکان به سوگ می‌نشینند.

 

یکی از عزاداران این تکیه که اصالتا کرمانی اما ساکن مشهد است می‌گوید: مراسم تعزیه خوانی یکی از سنت‌های قدیمی و دیرینه مردم ایران است به طوری که امروزه در بسیاری از کشورها نیز طرفداران خاص خود را دارد، در کرمان نیز مراسم تعزیه خوانی هر سال برگزار می‌شود به همین منظور مراسم تعزیه خوانی تکیه کرمانی‌ها در مشهد شهرت یافته است و عاشقان امام حسین(ع) در این مراسم شرکت می‌کنند.

وی بیان می‌کند: تعزیه خوانی یکی از سنت‌هایی است که پیشینه تاریخی عظیمی دارد و در طول تاریخ با موانع و مشکلات زیادی روبه رو بوده است،  به همین دلیل شکوفایی گذشته خود را ندارد اما ما باید این هنر را به عنوان یکی از سنت‌های عزاداری سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین (ع) زنده نگه داریم و ان را به اوج خود برسانیم، کودکان و نوجوانان ما با این سنت غریبه اند به همین منظور باید تعزیه خوانی را مانند گذشته به کوچه و بازار، حسینیه‌ها و مساجد برد تا جوانان و نوجوانان نیز با این هنر خو بگیرند و آن را به اوج شکوفایی خود برسانند.

سکانس چهارم: کوچه پس کوچه های اطراف حرم

مردمی که از گذشته می گویند...

روی یک صندلی در دکان کوچک و قدیمی‌اش نشسته است، هر چند مغازهاش کوچک و قدیمی به نظر می‌رسد اما سادگی و زیبایی و از همه مهم‌تر محبت و پاکی نگاه پیرمرد آدم را می‌برد به گذشته‌های دور. با او هم کلام شدم. اهل محل می‌گویند اسمش حاج علی است از گذشته‌های مشهد و ایام سوگواری امام حسین(ع) با وی صحبت کردم. اشک در چشمانش حلقه زد پس از مکثی کوتاه گفت: انگار همین دیروز بود که با دکاندارهای اطراف میدان شهدا برای مراسم سینه زنی جمع می‌شدیم، آن زمان وحدت بین اهالی محل و کوچه و بازار خیلی زیاد بود. یادم می‌آدی ان زمان برای جلوگیری از عزاداری و تجمع شب‌های تاسوعا و عاشورا حکومت نظامی اعلام می‌شد اما با این حال مردم عزاداری می‌کردند.

مهم‌تر از همه این بود که مراسم تعزیه خوانی به مدت ده شب در تکیه‌ها و حسینیه‌ها اجرا می‌شد، گروه‌های تعزیه خوان آن زمان‌ها تعدادشان خیلی زیاد بود و در اکثر محله‌ها مراسم مقتل خوانی و خطبه خوانی و شبیه خوانی برگزار می‌شد.

وی بیان می‌کند: عزاداری‌های آن زمان رنگ و بوی قشنگی داشت، مردم با دل و جان و عشق به امام حسین(ع) و ائمه اطهار (ع) عزاداری می‌کردند و با اینکه برای عزاداری مشکلات زیادی از جمله مخالفت رژیم بود اما با تمام وجود و به دور از ترس به عزاداری و اجرای مراسم تعزیه خوانی و شبیه خوانی می‌پرداختند. امروز شکل عزاداری‌ها هم مثل کوچه پس کوچه‌ها و لباس پوشیدن و غذاخوردن آدم‌ها تغییر کرده است، عزاداری‌ها به شکل دسته‌های سینه زنی و هیئت شده است و هر محله چندین هیئت و دسته دارد در صورتی که گذشته هر چند محله یک گروه تعزیه خوان و دسته عزاداری داشتند.

از پیرمرد که خداحافظی کردم در بین راه نگاهم به مغازه‌ای افتاد که لوازم و پارچه‌های متبرک با نام ائمه اطهار(ع) در و دیوار و نمای مغازه را پر کرده بود، وارد مغازه شدم مردی میانسال در حال مرتب کردن پارچه‌های متبرک می‌گوید: از 10سالگی در کنار پدرم مشغول به فروش وسایل تعزیه مانند زنجیر و سربند و پارچه‌های متبرک و طبل و... مشغول بودم و تا به امروز که یک دهه می‌گذرد در همان مغازه پدری‌ام همین کار را ادامه داده‌ام و از برکت نام ائمه اطهار (ع) چراغ زندگی خود و خانواده‌ام را توانسته‌ام روشن نگاه دارم، من هرچه دارم به برکت امام حسین (ع) است.

وی ادامه می‌دهد: زمانی که بچه بودم ساعت‌های بیکاری‌ام در این مغازه می‌گذشت، عشق به امام حسین(ع) مرا در این شغل پایبند کرد.

وی درباره آئین عزاداری امروز با گذشته گفت: یادم هست پدرم می‌گفت محرم که شروع می‌شد مامورهای شهربانی جلوی مغازه رژه می‌رفتند، البته مغازه ما آن زمان خیاطی بود اما در کنار خیاطی پدر به کار دوخت پارچه‌های متبرک هم می پرداخت آن هم به طور مخفیانه اما گویا یکی از نیروهای شهربانی اتفاقی یکی از این پارچه‌ها را در مغازه دیده بود و از آن زمان  نگهبانی مغازه را می‌دادند، ماه محرم همیشه برای شیعیان و جهان اسلام عزیز و متبرک است.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.